روزگارم غزل غزل از تو نوشتن بودش
حرفام رو بدون اینکه برات بگم
همشو نو ، نقش خاطره زدم
سرگردون سایه من بودم
عاشق تنهایی تو بودی
رسم من حکایت بی کسی بود
رسم تو هدیه واژه سکوت بود
تو حرفها سر گردون واژه ها بودم
اما راه تو راه تنهایی بودش
که نقش راهت کشیده بودی
~~~~ > واژه سکوت * تنهایی = عشق
واژ ه هام سر گردون بی وفایی بودش
ولی حالا مثل تو واژه سکوت رو تو تنهایی تجربه می کنم
آنچه برام می مونه یک یادگار ِ که با عشق آشناست .
سلام
راستی میشه بگین
ری را به معنی چیه؟؟؟!!!
سلام
ری را یعنی تنها الهه عشق و زیبایی
بای
به نام تنــهاتـرین تنــها
00000000000000000
سلام همراه مهربون
رفیق من سنگ صبور غمهام
به دیدنم بیا که خیلی تنـــهام
هیچکی نمی فهمه چه حالی دارم
چه دنیای رو به زوالی دارم
مجنونم و دلزده از لیلیا
خیلی دلم گرفته از خیلیا
نمونده از جوونیام نشونی
پیر شدم پیر تو ای جوونی!
به روزم و چشم انتظار نگاه سبزتون ...
00000000000000000000000000000
__________امضاء : تنــهاتـرین تنــهایـان
سلام
مرسی از اینکه به وبلاگ من سر زدی.
وبلاگ خوبی داری. موفق باشی.
بازم بیا پیشم.
یاحق
سلام
خیلی قالب قشنگی دارید
و متن های جلب
از اینکه به من سر زدین ممنون
بازم میام پیشتون
بای
سلام.
بشنو از مهتاب:
سکوت آمیزش صداهاست
هجرت آواهاست
رازی ست ابدی
نهان در اعماق ِ دورترین صداها
پیدا چون هوا
سکوت اندیشه ای است
در ژرفای با او بودن!
با حضوری متفاوت
چرا که در پس هر صدا سکوتی خفته که شاید حضور او باشد.!
موفق و پاینده باشی.
شاد باشی.
سلام تا جایی که من شنیده بودم و تووبلاگم هم گذاشتم : در گروه اول :آرتمیس ، آتنا و هستیا جای دارند که مظهر استقلال و خودبستگی اند
در گروه دوم : هرا ، دیمیتر و پرسفون که مظهر نقشهای سنتی زنان اند
و در گروه سوم : فقط آفرودیت که خدابانوی عشق و زیبایی است .
البته ببخشید فضولی کردم ولی برای من هم جالب بود معنی رو بدونم حالا متوجه شدم یکی دیگه از معنایی این الهه چیه.واقعا هم به وبلاگت می خوره. شعرای پر از عشق.
امیدوارم همیشه موفق باشی.
سلام
ممنونم که سرزدید
درود
سلام
امروز از بس تو این وبلاگها رفتم و همشون از غم و غصه و بدبختی و عاشق بیچاره گی و این جور چیزها حرف زدند که فکر کنم رو خودمم هم تاثیر گذاشته !!
چرا ایرانیها این قدر غمگینند ؟
سلام دوست
وبلاگم از عشق و غم مجازی حرف نمی زنه
بهتره با سکوت تنهایی به بهترین ها برسی
شعر واقعا زیبایی بود
همیشه همینطور زیبا بنویس
بنویس تا روزگاران دلت خالی شود
سایه ام با وسعت نگاه تو در آسمان
و من با خیال تو
لحظه لحظه بی قرار
در صدای کفتر همسایه
زنگ آواز تو را میشنوم
ای تو جاری ای تو بودن
ای تو آرام وجودم
و دگر بار تو را میخوانم
و تو را میجویم
لحظه ای با من باش
تا به اندازه ی اندام ظریف مهتاب
که شبم را با تو تعبیر کنم
جز به ناگه
در این خواب سحر گاهی خود
من نمیدانم که هستی و چه هستی وز کجایی
؟؟؟؟؟
لحظه ای با من باش
ممنونم از این که به من سر زدید
آپ میکنید خبرم کنید
بازم به من سر بزنید
سلام تنها الهه عشق!
شعر قشنگی بود...
ممنون که به من سر زدی.
موفق باشی...
مرد پرهیزکار
http://iparsaman.blogsky.com
iparsaman@gmail.com
سلام
از حضور گرم و اظهار لطفتون ممنونم
کارتون عالیه
برات آرزوی موفقیت داریم
از طرف نویسندگان
سلام ریرا جان
خوشحالم که به سر زدی بازم از این کارا بکن
راستی دیر آمدی ریرا رو خوندی
کتاب قشنگی ... اگر دوست داشتی حتما بخونش
نویسنده :سید علی صالحی
یا حق
حالا دیگر دیر است
من نامِ کوچههای بسیاری را از یاد بردهام
نشانی خانههای بسیاری را از یاد بردهام
و اسامی آسان نزدیکترین کسانِ دریا را ...!
راستی آیا به همین دلیلِ ساده نیست
که دیگر هیچ نامهای به مقصد نمیرسد؟!
نه ریرا!
سالها و سالها بود
که در ایستگاهِ راهآهن
در خواب و خلوتِ ورودی همهی شهرها
کوچهها، جادهها، میدانها
چشم به راه تو از هر مسافری که میآمد
سراغ کسی را میگرفتم که بوی لیموی شمال و
شب حلالِ دریا میداد.
چقدر کوچههای خلوتِ بامدادی را
خیسِ گریه رفتم و در غمِ غروب باز آمدم.
من میدانستم تو از میان روشنترین رویاهای روزگار
تنها ترانههای سادهی مرا برگزیدهای
چرا که من هنوز هم خستهترین برادرِ همین سادگانِ زمینم، ریرا!
هر بار که نام تو بر دفترِ گریههای من جاری شد
مردمانی را دیدم که آهسته میآمدند
همانجا در سایهسار گریه و بابونه
عَطرِ ترا از باغ پروانه به خوابِ کودکان خود میخواندند.
مردمان میفهمند
مردمانِ ساکت و مردمانِ صبور میفهمند
مردمان دیریست که از رازِ واژگانِ سادهی من
به معنای بعضی آوازها رسیدهاند.
رازی دارد این سادگی،
این رسیدنِ رویا
معلوم است که بعد از "نامهها"
مرا آوازی از تحمل اوقاتِ گریه آموختهاند.
کجا میروی حالا؟!
بیا، هنوز تا کشفِ نشانی آن کوچه
حرفِ ما بسیار و
وقتِ ما اندک و
آسمان هم بارانیست!
اصلا فرض که مردمان هنوز در خوابند،
فرض که هیچ نامهای هم به مقصد نرسید،
فرض که بعضی از اینجا دور،
حتی نان از سفره و کلمه از کتاب،
شکوفه از انار و تبسم از لبانمان گرفتهاند،
با رویاهامان چه میکنند؟!
خوب بود.ممنون.
salam azizam be manam sar bezan.