-
حادثه شکسته در باران .....
دوشنبه 22 شهریورماه سال 1389 17:23
بایستی با تو فقط حرف واژه ها رو نوشت تنها با تو غم یعنی با تو بودن یاد یعنی بی تو بودن تنها با توست که واژه ها در امتداد راز سکوت به واژه های تنهایی تسلیم می شوند ای تنها بهانه برای زنده ماندن تنهاتر از گذشته به سویت می آیم بگو برایم از راز تنهایی قاصدک در سکوت آسمان به من گفتند که می آیی ولی کجایی ای حادثه شکسته در...
-
و یک ....
دوشنبه 7 تیرماه سال 1389 20:04
یک روز با من از تنهایی گفتی ولی تمام واژه ها رو خط زدی تنها واژه فراموشی برای تمام حرف ها سروده شد من ماندم صدا تو ماندی و حرف ها من ماندم و یک راز برای واژه هایت صورتکی ساختی و خود نیز در آن گم شدی
-
مراسم وداع با شهدا
پنجشنبه 24 آبانماه سال 1386 18:57
مراسم وداع با شهدا امروز لاله های سر افراز بر دوش مردم شهرم بودش پیکر ۱۱ تن ازکبوتران خونین بال شهدای ۸ سال دفاع مقدس این متن رو به تمام شهدا تقدیم میکنم امروز باز در هوای شهرم اشک ها ریخته شد برای وداع با لاله ها امروز رسم عشق دوباره زنده شد رسم تازه بودن در دیار دور رسم پاک لاله ها دوباره زنده شدن در دلم برای قصیده...
-
رسم عاشقی
چهارشنبه 23 آبانماه سال 1386 15:51
رسم عاشقی اشک دلت در فراق ریخت و بر تو شمعی گشت قصه وفا افسانه دل شد و شمع ذره ذره گشت دیدگانت در جستجوی ستاره شکسته اشک ریخت قلبی شکست در بی عهدی زمانه واژه ها اما دل در تب عشق سوخت و عاشق شد.
-
تو قاب خاطره هام میشکنه دلم با رفتنت بی صدا
چهارشنبه 9 آبانماه سال 1386 13:40
من به سهم خودم در گذشت استاد فقید قیصر امین پور را به همه اساتید و دوستان عزیز تسلیت عرض میکنم. این مطلب رو به مناسبت درگذشت ناگهانی استاد فقید قیصر امین پور نوشتم . تو قاب خاطره هام میشکنه دلم با رفتنت بی صدا واژه هام خسته - تنها تو تنهایی غم حقیقت سرودن غصه رفتن یک آبی ، تو حاشیه غبار حرفا شاید اونی که رفت دلش غریب...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 آبانماه سال 1386 15:01
تنهای تنها تو حصار غبار غما من ـ تو دنبال واژه ها برا حرفها غم تنهایی غمِ مژگان چشاتِ ولی تو حس چشات شریکه اول واژ ه ها گفتن غمهِ تنهایی ولی غبار چشات حکایت ِ رفتن ِ اول رسم غمت پاکی عشق بود حالا آخر حرفات رسم بدعهدی ِ شکستن ِ
-
ری را ................> سکوت تنها همدم تنهایی
پنجشنبه 26 مهرماه سال 1386 13:41
ری را ................> سکوت تنها همدم تنهایی در تنهایی صدای سکوت مرهم دو سه روز زنده بودن من تو می شه اومدم تا باز غم تنهایی رو برات بگم ولی چشمات همه وفا رو نقش خاکستر زده بود اینو بدون تنها همدم تنهایی هام سکوت ِ سکوت نقش غم برا چشمام حرفه دله حرف ِ دل ری را تنها سکوت
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 مهرماه سال 1386 14:38
تنهایی را برای همیشه مهمان میکنم برای همیشه میروم خداحافظ
-
تقدیم به ..........
شنبه 3 شهریورماه سال 1386 01:11
تقدیم به تو با تو از سکوت ثانیه ها گذشتم اما با سنگ نامهربانی دلم را شکستی تو را صدا کردم با بی مهری صدایم را در سکوت اسیر سایه ها کردی و رفتی آه در این شب دلم با ستاره تنهاست و در غمی شریک است اشکم با صداقت وفا در هم می شکند و قلبم بی تو بودن را در حسی دور تجربه میکند به من بگو گناه من از ری را بودن چیست؟ گناه من از...
-
تنهاترین سکوت
پنجشنبه 4 مردادماه سال 1386 00:23
تو بودی و تنهاترین سکوت من بودم و آوار حرفها عاشق تنهایی بودی به سکوت تنهاترین تنهایی رسیدی دلت با واژه ها همراز بود اما دلم اسیر بی صدا بود دلت به تنهایی بها می داد اما دلم می شکست غرور سکوت رو عاشق تنهاترین سکوت ، تو بودی تو حصار واژ ه ها، مخفی سایه ها دلم بود دلت تو تنهاترین سکوت ،غربت واژه ها رو صدا میکرد اما دلم...
-
تنهایی در اشک چشمانت ..........
جمعه 22 تیرماه سال 1386 01:20
در آخرین لحظه وداع تنهایی در اشک چشمانت پنهان می شود عشق پنهان شده در قلبت راه غم می پیماید غم پنهان میکند عشق ذره شده در قلبت را تو دلگیر از واژه ها رفتن را به ماندن ترجیح میدهی از جاده های بی نشان می گذری تا غم عشق در جاده ها حکایت غریب بی کسی نشود در لحظه وداع دلت در غم غریبی همدم تنهایی اشک چشمانت شد و یادگار...
-
ستاره دلت با کدامین نگاه سیاهی در شب همراه شد ...
دوشنبه 18 دیماه سال 1385 23:36
ستاره دلت با کدامین نگاه سیاهی در شب همراه شد که آسمان ِ شب اینچنین با سکوت همدم همیشگی شد غم غریبی در چشمان صداقت به چشم می خورد آنچه می ماند یک دفتر پر از حرف های ناگفته که روزی به سویت به پرواز در آمد و حکایت دو سه روز ماندن و رفتن تو بود . ستاره دلت با کدامین سایه رفت که آسمان دلگیر از این همه بودن شد حال در غوغای...
-
چشم ها در فراسوی حقیقت غم دوری را تجربه می کنند
شنبه 16 دیماه سال 1385 00:09
چشم ها در فراسوی حقیقت غم دوری را تجربه می کنند آن هنگام که در سراسر وجودت گمشده ای را جستجو می کنی در بین حرفها و واژه ها به دنبال حس گمشده ات هستی با تو از چه گویم تا همه صداقت برایم نقش وفا زند راز با تو بودن را در کدامین دفتر بنویسم تاهمه معنا شود حالا دیگر نگو که چشمانت در غم غریبی با من سهم دلتنگی دارد راز سکوت...
-
اشک آبی عشق در تنهایی چشمان غروب سکوت
دوشنبه 27 آذرماه سال 1385 13:02
صدای تنهایی در کوچه پس کوچه های دلت به گوش می رسد دلت در جستجوی کدامین واژه اینچنین پژمرد که حکایت غریب بودن حرفها را به رخ آدمای سرد قصه ها کشید تنهایی عشق در واژه های نامحسوس دلت سروده می شود می گویی دلت آشنای سادگی عشق است ولی عشق را در بدعهدی حادثه وفا شکست در آن هنگام که خسته از سایه ها هستی دلت تنگ سادگی و پاکی...
-
در حریم سکوت این نگاه کیست که اینطور غریب می ماند
شنبه 25 آذرماه سال 1385 00:20
در حدیث نا گفته بی کسی این حرفاست که تنها در محدود دل می ماند در حالی که با سکوت همراه می شویم گذر از ثانیه ها من ،تو را به خود رهامی کند ، رها در حال گذر از کوچه های سکوت هستم که صدایی زمزمه می کند در حریم سکوت این نگاه کیست که اینطور غریب می ماند ولی من ، تو چه ساده در بی صداقتی می شکنیم و گذر از زندگی را تمدید می...
-
واژه سکوت * تنهایی = عشق
جمعه 17 آذرماه سال 1385 20:49
روزگارم غزل غزل از تو نوشتن بودش حرفام رو بدون اینکه برات بگم همشو نو ، نقش خاطره زدم سرگردون سایه من بودم عاشق تنهایی تو بودی رسم من حکایت بی کسی بود رسم تو هدیه واژه سکوت بود تو حرفها سر گردون واژه ها بودم اما راه تو راه تنهایی بودش که نقش راهت کشیده بودی ~~~~ > واژه سکوت * تنهایی = عشق واژ ه هام سر گردون بی...
-
تنهایی راهی به سوی سکوت --- آبی عشق
دوشنبه 13 آذرماه سال 1385 23:36
شدم غزل نو یس تنهایی آدما در وجودت تنها بودن صدا می کنه تو رو ولی دلم از غبار بی کسی راز سکوت رو ، رسوا می کنه رمز من دفتر دفتر از تنهایی نوشتن ِ رمز تو راهی به سوی سکوت ِ شاید سهم سکوت تنهایی باشه ولی سهم من - تو غم ِ واسه تنها شدن دلم با واژ ه ها تصویر می کشه تنهایی رو تا راهی به سوی سکوت بشه سکوت اونو هدیه می کنه...
-
«-- غربت تنهایی من و تو با چشای پاکی، پیوند راه سبز ِ ---»
یکشنبه 12 آذرماه سال 1385 22:35
در حالی که عبور از ثانیه ها را تمدید می کنیم برهنگامه تنهایی خود نقش ِ خاطره می زنیم گذر از سایه ها راه من و تو را از هم جدا کرد نمی دانم آن روز تو از کنار کدامین باد می گذشتی که اینچنین تو را اسیر سیاهی کرد سهم من اشک بود ، سهم تو بی وفایی سهم من عبور از جاده های تنهایی سهم تو لمس سیاهی حالا غزل نویس تنهایی منم با...
-
عشق * تنها غریبی است که با * سکوت* می ماند
دوشنبه 6 آذرماه سال 1385 00:26
با صدایی که حاکی از صدای آشنایی است غریبی از سکوت می گوید از گم شدن عشق تو غبار دلتنگی آره غزل نویس پشت چشای خیس مرور واژ ه های غمه یاد ِتو تو خاطرات گذشته پر میزنه اما دل ما رنگ حقیقت ر و نداره حالا پشت غبار غم دلا عشق * تنها غریبی است که با * سکوت*می ماند ولی ما سرگردان سایه ها رنگ عشق رو می رباییم
-
سکوت ، نغمه هستی
شنبه 4 آذرماه سال 1385 23:01
-
عشق ، سکوت ، یک پر پرواز
یکشنبه 28 آبانماه سال 1385 21:53
تو لحظه های تنهایی وقتی واژه ها باهات همدم دل شکسته ات می شه اونوفت هستش که پا به دنیای سکوت میذاری اونی که اومد و رفتش من ، تو رو با سکوت آشنا کرد در این دنیای پر رمز و راز سکوت شد تنها همدم من ، تو تو دنیای دورنگی صداقت . چشات اشک غم رو مخفی واژه ها کرد واژ ه ها وقتی به قلم اومدن که تعبیر سکوت تنها یک دل تنگ بودش که...
-
در تنهایی فصل سرد ، اشک بی کسی تو مژگان چشات پنهون می شه
شنبه 27 آبانماه سال 1385 16:28
در پیچ وخم جاده ها ، تو غربت تنهایی تنها همدم مرور خاطرات غمه در فصل سرد جدایی حقیقت غزل غزل نوشتن از واژ ه های بی کسیه تنها یادگار تو - من زخم غمه وقتی دلت تنگ می شه واسه رفتن اشکات تو چشات واسه واژه ها حرفها داره در تنهایی فصل سرد ، اشک بی کسی تو مژگان چشات پنهون می شه اشک دلتنگی تو غبار چهره ات مخفی میشه تا واسه...
-
آرامش سکوت
جمعه 12 آبانماه سال 1385 17:27
وقتی به اوج غم رسیدی ، سکوت تو را با واژه های حرفهای تنهایی آشنا کرد . واژه ها با رفتنت عشق را در بدی حادثه شکستند. تنها یادگار چشای خسته تو آرامش سکوت بود. حالا ما موندیم ، دختر غزل نویس بی کسی ها واژ ها مون می رسه به نگاه سکوت تو ولی سایه ها اونو می دزدن تا بشه فراموش
-
صدای تو در تنهایی غم، یادگار لحظه های بی تو بودنِ
پنجشنبه 11 آبانماه سال 1385 23:14
در مرور واژه های تنهایی غم صدات یادگارِِِ لحظه های بی تو بودنِ تو جاده های فریاد بی کسی اشک زلال رفتنه آره بی تو سرودن گریه تنهایی غبار خاطرات غمه صدای تو در تنهایی غم یادگار لحظه های بی تو بودنِ ری را ـ تنها
-
در تنها ترین دیار بی کسی چشای خسته بودش تنها یادگار
چهارشنبه 10 آبانماه سال 1385 21:28
حالا از گذر ثانیه ها عبور می کنم تا بنویسم حرفی دیگر ولی از این همه تنها ، فقط واژه ها هستند که سروده می شوند ************************ تنهایی بود قسمت هر عاشق وفادار برای تو چه بنویسم که باشد یادگار حرف من ، تو سرودن تنهایی بودش تنها یادگار من ، تو بی وفایی بودش حالا دیگه عهد و وفا مونده یادگار روزای گذشته در تنها...
-
ستاره بودن تو شهر دلتنگی
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1384 13:18
-
یک روز رسم وفا
سهشنبه 24 خردادماه سال 1384 14:06
با اومدنم شدی همه راز برای همه بودن ها همه عشق در راه صداقت برام آوردی یک روز رسم وفا
-
تنها ترین ستاره
شنبه 3 اردیبهشتماه سال 1384 12:39
سلام امروز دوباره یک فرصتی برای تنها ترین ستاره پیش اومده برا اونا می نویسم که تنها تر از روزای قبل هستند حالا آدم قدر لحظه های تنهایی رو می فهمه ؟ در آخر می نویسم....... حالا اشک حاصل یک پرواز هستش بودن یا نبودن لحظه ها رو خط می زنه .....
-
تنها ترین ۲
چهارشنبه 31 فروردینماه سال 1384 12:54
بعداین مدت سرودی حرفی تازه برای بودن یک ستاره حرف عشق برای تو فقط حرف رفتن شده افسوس که چشات پر بسته شده مونده ازت یک یادگاری اونم حرف تازه برای چشای آبی عشق
-
تنهایی روزای تنها بودن
پنجشنبه 25 فروردینماه سال 1384 17:46
اگه حرفی برا موندن سروده شده اونم در لحظه رفتن هستش که حرفها به قلم می آید حالا حرفی نمونده چون تنهایی روزای تنها بودن اولین قصیده عشق من تو ما شده