تقدیم به ..........

 

تقدیم به تو

 

با تو از سکوت ثانیه ها گذشتم

 اما با سنگ نامهربانی دلم را شکستی

تو را صدا کردم

با بی مهری صدایم را در سکوت اسیر سایه ها کردی و رفتی

آه در این شب دلم با ستاره تنهاست

و در غمی شریک است

اشکم با صداقت وفا در هم می شکند و قلبم بی تو بودن را در حسی دور تجربه میکند

به من بگو گناه من از ری را بودن چیست؟

گناه من از با تو بودن چیست؟

آیا در سایه ها صداقت را نقاشی کردن بود ؟ یا دل دریایی ام را در اشک پنهان کردن

می روم

می روم

ری را در تنهایی سکوت بی مهری ات را مرور میکند

میروم تا با سکوت در آیینه ها نگویم که صداقتم در دست باد شکست

 

تنهایی ام با خاطره هایم راز نامهربانیت را مدفون دلم میکند

تا عاشق تنهای عشق نداند

بر معشوق شکسته در باد چه گذشته است.