تو لحظه های تنهایی
وقتی واژه ها باهات همدم دل شکسته ات می شه
اونوفت هستش که پا به دنیای سکوت میذاری
اونی که اومد و رفتش من ، تو رو با سکوت آشنا کرد
در این دنیای پر رمز و راز سکوت شد
تنها همدم من ، تو تو دنیای دورنگی صداقت .
چشات اشک غم رو مخفی واژه ها کرد
واژ ه ها وقتی به قلم اومدن که
تعبیر سکوت تنها یک دل تنگ بودش
که واژه عشق رو برا ی یک پرواز ، تو لحظه های غریت می سرود
در پیچ وخم جاده ها ، تو غربت تنهایی
تنها همدم مرور خاطرات غمه
در فصل سرد جدایی حقیقت
غزل غزل نوشتن از واژ ه های بی کسیه
تنها یادگار تو - من زخم غمه
وقتی دلت تنگ می شه واسه رفتن
اشکات تو چشات واسه واژه ها حرفها داره
در تنهایی فصل سرد ، اشک بی کسی
تو مژگان چشات پنهون می شه
اشک دلتنگی تو غبار چهره ات مخفی میشه
تا واسه آدما قصه تکراری موندن نشه
در مرور واژه های تنهایی غم
صدات یادگارِِِ لحظه های بی تو بودنِ
تو جاده های فریاد بی کسی
اشک زلال رفتنه
آره بی تو سرودن گریه تنهایی
غبار خاطرات غمه
صدای تو در تنهایی غم
یادگار لحظه های بی تو بودنِ
ری را ـ تنها
حالا از گذر ثانیه ها عبور می کنم تا بنویسم حرفی دیگر
ولی از این همه تنها ، فقط واژه ها هستند که سروده می شوند
************************
تنهایی بود قسمت هر عاشق وفادار
برای تو چه بنویسم که باشد یادگار
حرف من ، تو سرودن تنهایی بودش
تنها یادگار من ، تو بی وفایی بودش
حالا دیگه عهد و وفا مونده یادگار روزای گذشته
در تنها ترین دیار بی کسی
چشای خسته بودش تنها یادگار
ری را